گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

زنده باد امپریالیسم ( ۵ )‌


زیان شعار « مرگ بر امپریالیسم : 


 الف - اولین بار زیان این شعار در سال ۱۳۳۲ ببار نشست :

https://tarikhroze4.blogsky.com/1399/01/23/post-211/%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%af-%d8%a7%d9%85%d9%be%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b3%d9%85-%db%b4-

ب - دومین بار زیان این شعار در سال ۱۳۴۱ آشکار شد، سال اعلام انقلاب سفید!


دخالت امریکا و انگلیس در سرنگونی دولت دکتر مصدق ، هم به سرکوب نیروهای ملی انجامید و هم به سرکوب شدید حزب توده! 

آن سرکوب خونین باعث شد که احساسات ضد امریکایی تشدید شود. این احساسات به درون نیروهای ملی و نیز مذهبی نیز کشیده شد و هرکدام به دلیلی:

از طرف حزب توده  بخاطر وابستگی به سیاست های شوروی

ملیون بخاطر سرکوب جبهه ملی 

روحانیون به خاطر شناسایی غیر مستقیم اسرائیل از طرف شاه در سال ۱۳۳۸


https://t.me/gozaresh1395/4989


حتا پیش از آن زمان روحانیت به این فکر می کرد یا شاه را عوض کند  که با شکست کودتای قره نی در سال ۱۳۳۶ موضوع منتفی شد:

https://t.me/gozaresh1395/4835

و یا خود قدرت را بدست گیرد:

https://t.me/gozaresh1395/4926


در کنار اینها فقر روزافزون مردم نیز مزید بر علت شده بود. نمونه آن چاقو خوردن ۲ معلم و کشته شدن  ابوالحسن قانعلی در تظاهرات معلمان برای حقوقشان در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ بود.  با توجه به وضعیت بد اقتصادی مردم، دولت امریکا نگران شعارهای مساوات طلبانه اتحاد جماهیر شوروی بود که بوسیله حزب توده مطرح می کرد.

امریکا برای پیشگیری از نفوذ شوروی، شاه را زیر فشار گذاشت تا اصلاحات ارضی را انجام شود که با مخالفت روحانیت روبرو شد. زیرا روحانیت به خوبی از نتایج اصلاحات ارضی آگاه بود و تمایلی به چنان نتیجه ای نداشت:

https://t.me/gozaresh1395/4610   

البته ایت الله بروجردی فتواهای دیگری هم صادر  کرده بود، ولی این فتواها کارآمد نبود:

https://t.me/gozaresh1395/4937


بالاخره با فشار دولت امریکا و نخست وزیری دکتر علی امینی اصلاحات ارضی به مرحله اجرا در آمد و کوشید موافقت روحانیت را بدست آورد، ولی بی فایده بود. 

جالب ترین بخش اصلاحات ارضی این بود که دکتر امینی انحلال مجلس را از شاه در خواست کرد زیرا معتقد بود که مالکین در مجلس اجازه اصلاحات ارضی را نمی دهند و درست هم می گفت باضافه این که روحانیت هم پشت مالکین بود.

او علاوه بر آن ، به درخواست های جبهه ملی هم که خواهان آزادی انتخابات و تظاهرات بودند، روی خوش نشان نداد که هیچ، تظاهرات آنان را سرکوب کرد.

حزب توده نیز که از پایه مخالف نظام حکومتی و خواستار ایرانستان بود، از ابتدا باتوجه به این که دکتر امینی به خواست امریکا نخست وزیر شده بود و نه به خواست اتحاد جماهیر شوروی، با وی مخالف بود هر چند بعضی افراد با گرایشات توده ای در کابینه امینی حضور داشتند که مشهورترینشان دکتر ارسنجانی بود که اصلاحات ارضی را مدیریت می کرد. 

در نتیجه این عوامل، جبهه « مرگ بر امپریالیسم » از زمان مبارزه با مصدق ، قدرتمندتر شده بود:

آن زمان فقط حزب توده بوده که با این شعار جلو موافقت مصدق با پیشنهاد بانک جهانی را گرفت ، اما در زمان شروع اصلاحات ارضی و پس از آن، شعار « مرگ بر امپریالیسم »  شعار گروه های زیر شد!!:


حزب توده بویژه بخش انقلابی آن را

روحانیت 

مالکین

جبهه ملی

و بازار 

یادمان باشد که واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۱ در بازار تهران و به هزینه بازاریان پیش آمد. 


آن زمان معروف شده بود که شاه به آیت الله خمینی گفته بود هر چه پول می خواهی می دهم از این کشور برو!  خمینی پاسخ داده بود، تو برو  و هر چه پول بخواهی، میدهم!! 

شاه گفته بود تو که پولی نداری، پاسخ داده بود عبایم را جلو بازار پهن میکنم وآنقدر که تو پول بخواهی بازاریان می دهند تا بروی!!

باید اضافه کنم  که حتا نخست وزیر و شاه هم به گونه ای به این شعار پیوسته بودند!!

 چگونه؟ 


سرمایه داری بدون دموکراسی ممکن نیست، در صورتی که نه شاه مایل به دموکراسی بود و نه نخست وزیر پیشنهادی امریکا!!

اصلات ارضی در همه جا پیشقراول تبدیل یک نظام عقب مانده ارباب و رعیتی به یک نظام سرمایه داری بوده که دموکراسی ببار می آورد. اما شاه در تمام دوران حکومتش هر حزب منتقدی را - از ترس - در هم کوبیده بود و نخست وزیر پیشنهادی امریکا نیز در اولین گام، برای انجام اصلاحات ارضی مجلس را که نمادی از دموکراسی بود، منحل کرد و به انتخابات مجددی نیز هرگز رضایت نداد!!

در واقع به گروه های بالا که زیر پرچم « مرگ بر امپریالیسم » در یک جهت عمل می کردند، باید خود شاه و نخست وزیر منتخب امریکا را نیز قرار داد!

 با این حساب، گروه ها زیر پرچم « مرگ بر امپریالیسم » در جهت اعمال و ادامه حکومت استبدادی - ولی هر کس با پرچم جداگانه خودش - راه می سپردند:


حزب توده بویژه بخش انقلابی آن را

روحانیت 

مالکین

جبهه ملی

و بازار

حکومت شاهنشاهی 

نخست وزیر منتخب امریکا!


ببینید چه از کار در آمد!!!






زنده باد امپریالیسم ! ( ۴ )


زیان شعار « مرگ بر امپریالیسم »‌!  


الف -  شعار « مرگ بر امپریالیسم  » اولین زیان خود را در سال ۱۳۳۲ نشان داد.                                                         

درجریان کودتای سال ۱۳۳۲ بر علیه دولت دکتر محمد مصدق چند عامل داخلی بهم پیوستند:                                               

۱- آزاد منشی دکتر مصدق که او ایران و ایرانی را در نظر داشت و نه نوع مذهب یا عقیده و ایده ئولژی را. نمونه اش را اینجا می توانید بخوانید:                   

https://t.me/gozaresh1395/4333

https://t.me/gozaresh1395/4242 


۲- آزاد منشی مصدق باعث شد که نیروهای مذهبی همدست نقشه های انگلیس و امریکا برای کودتا شوند. آنقدر این مطالب زیر و رو شده که نیازی به ارائه اسناد تاریخی نیست،


۳ - نیروهای چپ که ان زمان فقط شامل حزب توده بود. خلیل ملکی که خود زمانی عضوحزب توده بود، به دلیل مواضع اشتباه این حزب که می خواست دولت دکتر مصدق را به دامان شوروی بیاندازد - دنیا دو قطبی بود- از این حزب جدا، و شد یکی از یاران دکتر مصدق، در مورد نقش این حزب در جریان کودتای ۲۸ مرداد می نویسد :


ملکی در جــزوه ۲۵۸ صفحه ای خود درباره ۲۸ 

مرداد، معتقد است که حزب توده در جریان کودتای ۲۸ مرداد نه غافلگیر شــد و نه برآورد نادرســتی از توان دولت در مواجهه با کودتا داشت، بلکه اتفاقا با تحلیلی دقیق و »آگاهانه«، در جایگاه »توده روسی« ابزار »توده انگلیسی« شد و برای سقوط دولت ملی مصدق »زمینه چینی« کرد تا مبادا تجربه یک مبارزه ضداســتعماری مســتقل و ملی، فــارغ از دوقطبی سوسیالیسم و امپریالیسم به نتیجه مطلوب برسد و 

در نتیجه، دِر سیاست حزب توده تخته شود.                                                                                                                   https://www.academia.edu/27764182/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%98%D8%AF%D9%8A_%DA%86%D9%BE_%D9%85%D9%84%D9%8A_%D8%A8%D9%87_%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA46_%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%86_%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF_%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA_%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%84_%D9%85%D9%84%D9%83%D9%8A

حزب توده در آن زمان بزرگترین تشکل سیاسی بود که بدون همکاری آن، امکان کودتای ۲۸ مرداد به صفر نزدیک می شد.

در گیرودار اختلاف دولت و انگلیس، بانک جهانی پیشنهاد کرده بود که بین ایران و انگلیس میانجیگری کند که به نوشته خلیل ملکی  زیانی برای ایران نداشت، اما حزب توده بشدت با پیشنهاد بانک جهانی مخالف بود و مصدق را عامل امریکا خواند! فشار همه جانبه حزب توده بر مصدق و یارانش در انان ترسی ایجاد کرده بود که به نوشته همایون کاتوزیان :


«  این گونه سخنان برخی از اطرافیان مصدق را چنان ترسانده بود که فکر می‌کردند اگر پیشنهاد بانک را بپذیرند، مردم ایشان را به فروش مملکت متهم خواهند کرد…


« پیامد رد پیشنهاد بانک جهانی، تحریم نفت ایران و ریاضت تحمیلی اقتصاد بدون نفت بود. یک سال و نیم بعد که مصدق مجلس هفدهم را با رفراندوم منحل کرد، یکی از دلایلش این بود که می‌ترسید مجلس باخبر شود که او برای مقابله با تحریم محرمانه دست به انتشار اسکناس زده است. و انحلال مجلس زمینه را برای کودتای ۱۳۳۲ آماده کرد. »


و طبق قانون اساسی، در نبود مجلس ، شاه می توانست نخست وزیر تازه ای برگزیند!                                                  

فشار حزب توده برای جلوگیری پذیرش بانک جهانی توسط مصدق، و درنهایت اجبار مصدق برای انحلال مجلس، دست شاه را باز گذاشت تا با یک امضاء روی یک برگه سفید جای نخست وزیر را خالی بگذارد و سپهبد زاهدی جایش را پر کرد!!


جالب این است که :


« وقتی بانک و رئیس هیات اعزامی از حسیبی پرسید چه طرح بدیلی برای رد پیشنهاد بانک دارد، حسینی به او گفت: !!!!

مردی روحانی در خواب به او گفته که سرانجام پیروز خواهند شد »!!!!


کتاب «‌خلیل ملکی، سیمای انسانی سوسیالیسم ایرانی » همایون کاتوزیان

http://farhangemrooz.com/news/60053/%D8%A8%D9%87-%D9%82%D9%84%D9%85-%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%88%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%AB%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%84


و این مرد روحانی کسی نبود جز روحانیت که در کودتای ۲۸ مرداد نقش موثری بازی کرد!!


و تاریخ نشان داد که نباید فریب شعارهای  رایج را خورد:

 

حزب توده که خود را منادی پیشروترین اندیشه انقلابی جهان می دانست به گونه ای عمل کرد که در کنار روحانیت - به عنوان ارتجاعی ترین بخش جامعه ایران - برای سرنگونی یک حکومت ملی قرار گرفت. این داستان، در حمایت حزب توده از سیاست های جمهوری اسلامی نیز نمایان شد : 


 حزب توده اولین جریان چپ بود که همگان را تشویق کرد تا در رفراندم برقراری « جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشتر»  شرکت کنند!


دنباله این حزب سیاسی وابسته به شوروی سابق و روسیه امروز همچنان تحت عنوان « مرگ بر امپریالیسم »  همه ی سیاست های ضد ملی جمهوری اسلامی را تایید می کند و بخشی از آن، حکومت عقب مانده و عهد ۱۴۰۰ پیش اسلامی را در کنار پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری و صنعتی جهان قرار داده و از آن به عنوان حاکمیت « نئو لیبرالیسم » نام می برند!! 

حکومتی که با همه توانش کوشیده است از هر گونه رشد لیبرالیسم و دموکراسی جلوگیری کند را در کنار کشورهایی مانند امریکا، فرانسه، آلمان …. قرار داده تا واقعیت عقب مانده و کهنه گرایی آن را بپوشانند.                                        


جمهوری اسلامی نیز که از واقعیت شعارهای آنان بخوبی آگاه است به آنها اجازه می دهد در دانشگاه تهران پرچم ضد لیبرالی خود را بلند کنند و این هم راهی باشد تا هر گونه حرکت مردمی را برای رسیدن به دموکراسی به انحراف بکشاند.





زنده باد امپریالیسم! ( ۳ )


راه تازه امپریالیسم!!


پس از رشد مبارزات ملی گرایی و بعضا مایل به شرق در سرزمین های عقب مانده جهان، سرمایه داری روش تازه ای بکارگرفت: 


نیروی کار ارزان قیمت در سرزمین های عقب مانده !


سرمایه بجایی می رود که سود بیشتری بدهد. نیروی کار ارزان یک منبع خوبی برای سود بیشتر است. این را کارل مارکس بخوبی تشریح کرده بود. 

پس از جنگ جهانی دوم - بویژه در اواخر جنگ ویتنام  - سرمایه داری آرام آرام در این جهت حرکت کرد که سرمایه را در جایی بکار اندازد که دستمزدها کمتر باشد. 

این حرکت سرمایه بسوی سرزمین های عقب مانده سه خاصیت مهم داشت : 


الف - سود دهی بیشتر داشت. دستمزد کمتر سود بیشتر!


ب - با ایجاد کار در این کشورها، وضعیت اقتصادی ای کشورها بهتر می شد و در نتیجه در برابر تبلیغات اتحاد جماهیر شوروی برای ایجاد کشور سوسیالیستی مقاومت ایجاد می کرد.

 

پ - اصلاحات اجتماعی برای سرمایه گذاری لازم می آمد. 

این وضعیت دقیقن در ایران اتفاق افتاد و  پیش درآمد آن اصلاحات ارضی بود. سپس به  انقلاب سفید تبدیل شد که زیر فشار امریکا انجام گرفت. 


اما اصلاحات با سنت های کهن اجتماعی هماهنگ نبود. در نتیجه سنت گرایان در برابر آن مقاومت شدید نشان می دادند. 

ما این رویارویی را از زمان قاجاریه، جنگ های فتحعلیشاه با روسیه تا انقلاب اسلامی داریم. برای دوری از درازای سخن سه نمونه داده می شود:


الف - نمونه های مشخص آن مخالفت روحانیت با دانشگاه، ایجاد مدارس تازه ، ایجاد دادگستری، دراختیارگرفتن اوقاف توسط دولت، دوره سربازی در زمان رضاشاه کشف حجاب اجباری.


ب - کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و سرنگونی حکومت ملی دکتر مصدق 


پ - و مخالفت با انقلاب سفید توسط روحانیت به رهبری آیت الله خمینی که نیازی به شرح و بسط ندارد.


نمونه های مسنندش را می توانید در « نگاهی به تاریخ ایران » و یا « سکولاریسم حکومت پهلوی » بیابید.


اگر چه حرکت تازه سرمایه داری جهانی برای سرمایه گذاری در جوامع عقب مانده، سود بیشتری برایش داشت، از سوی دیگر در این کشورها کار ایجاد می کرد و علاوه بر انتقال بخش هایی از تکنولژی به این کشورها، ثروت بومی هم ایجاد می کرد.


نیروهای ضد امپریالیست بی توجه به این تغییرات و تاثیرات سرمایه داری جهانی در کشورهای عقب مانده، در مبارزه با امپریالیسم  - دست کم در کشور ما - همان شعارهای زمان لنین -  پنجاه سال پیش را -تکرار می کردند! یعنی : 


مرگ برامپریالیسم! و در راسشان امریکا!


اینان یادشان رفته بود که مارکس گفته بود:

بورژوازی نقشی به نهایت درجه انقلابی در تاریخ بازی کرده است.بورژوازی در هر جا که چیره شد، همه مناسبات فئودالی، ِ پدرسالارنه و روستائی را متلاشی کرد.

مانیفست کمونیست. ص ۸

http://www.lajvar.se/pdf/Manifest.pdf


بی آن که به کیفیت تازه عملکرد امپریالیسم و تاثیرات آن در کشورهای عقب مانده توجه شود.


نگرش ثابت این نیروها وقتی کارساز شد که با نگرش نیروهای سنت گرا که مخالف هرنوع اصلاحات بودند، همگام شد!

تاثیر این نگرش ثابت را در سه رویداد مهم تاریخ کشورمان پس از این میاید. 


چشم انداز !

اقتدار منتفی است!


همه در وضعیت سرگردانی هستند که با این اوضاع بهم ریخته چه کنند و چه کسی باید به این اوضاع   سر و سامان دهد!!

این که منتظر کسی باشیم تا بیاید برایمان سروسامانی درست کند، البته اشتباه است، مگر این که به قول آیت الله خمینی ما آدم های کم عقل، کودن و یا کودکانی باشیم که به سر پرست نیاز داشته باشیم تا تر و خشکمان کند!!

در این اوضاع و احوال یکی از تحلیل گران درون حاکمیت حرف بجایی زده است. 

آقای عباس عبدی در سهام نیوز نوشته است :

شکاف شدید درون ساختار بروز اقتدار را منتقی کرده است.

برخی گمان دارند که مسئولین ایرانی متوجه اهمیت قرنطینه نیستند. یا قادر به فهم اهمیت آن نیستند. این برداشت اشتباه است. آنان خوب میفهمند کاری را که نمیتوانند انجام دهند در محاسباتشان نیاورند.

قرنطینه کردن با اعتماد مردم به حکومت هم شدنی نیست. امکانات میخواهد و اقتدار و البته با چاشنی اعتماد که اگر هم نبود مشکلی نیست ولی امکانات و اقتدار را نمیتوان نداشت و قرنطینه کرد. 

مردم سالها است که دولت به معنای عام از زندگی آنان خارج شده است و حرفشنوی ندارند. بعلاوه شکاف شدید درون ساختار امکان بروز اقتدار را منتفی کرده است. 

هفته گذشته که نظامیان وارد میدان شدند خیلیها فکر کردند تحولی در راه است. ولی معلوم شد اتفاقی رخ نداده است.

@Sahamnewsorg

از این راهنمایی بهتر ؟


۱- حکومت اقتدار ندارد. ۲ - سال هاست که مردم از دولت حرف شنوی ندارد. ۳ - شکاف درون ساختار امکان بروز اقتدار را منتفی کرده است. 

چون :

نه آبرو دارد که مردم حرفش را بخرند

نه پول دارد که اوباش را بسیج کند یا نیرو از عراق و لبنان بیاورد.

نه روحیه  دارد که با خواسته های مردم  مقابله کند .

نه فهمش دارد که تغییر بنیادی در سیستم خودش بدهد. 

 

با کاهش شدید اقتدار حکومت، آیا تجربه بزرگ انجمن های محلی و  کمیته های همیاری سال ۱۳۵۷ قابل تکرار نیست؟  باضافه این که بخشی از مردم تجربه های «سمن » های جدا از حکومت را هم داشته و نتایجش را هم دیده اند

این انجمن ها، کمیته های همیاری و سمن ها  هر بخشی از کارهای کشور را که بدست گیرند، می توانند جمهوری اسلامی را گام به گام از زندگی مردم ایران دور می کنند. 

 


  

سال نو !



سالی که گذشت از دو دیدگاه مختلف چنین بود :

 

https://t.me/gozaresh1395/6697


تا  نظر شما چه باشد!


سالی که گذشت، در اواخر سال سه اتفاق بزرگ هم داشت :


۱-   پنهان کاری و  دروغگویی حکومت جمهوری اسلامی به مردم ایران در مورد بیماری کرونا!


۲- نادانی فقها در مورد قرنطینه شهر قم و باز نگهداشتن مکان های زیارتی ، چشم مردم را به فریبکاری های آنان بازتر کرد.


۳ - همیاری مردم وقتی که مطمئن شدند واقعا این بیماری وجود دارد و سلامت همه را تهدید می کند. این همیاری که همچنان ادامه دارد، نشان توان مردم در برپا نگهداشتن زندگی جامعه ایرانی است. 


این همیاری در سال نو بر همگان مبارک باد.