گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

آیا مردم ایران وابستگی خود را به حکومت بریده اند؟ ( ۶ )


نقش زنان.


به نظر می رسد زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان کوشاتر هستند. یا بهتر است بگوییم نمایان تر شده اند. زیرا گرچه  تعداد مردانی که برای برابری حقوقی کوشیده و بابت آن دچار تنبیه های جمهوری اسلامی - از اعدام تا زندان های طولانی مدت - شده اند بیشتر  از زنان است اما حضور مستقل زنان برای این خواسته دو نشان دارد: 


الف - استقلال اندیشه و هدف از مردان که این نشانه جدایی از تسلط فرهنگ مردانه است.


ب - استقلال اندیشه و هدف از اندیشه های دینی که حکومت جمهوری اسلامی کوشیده است هر چه بیشتر ما را در آن فرو ببرد.


اما این دو نشانه، شانه به شانه هم نیستند. زیرا همان زنانی که برای رهایی از فرهنگ مردانه دچار مشکلاتی شده اند، همزمان در دریایی از آموزش ها واحساسات برآمده از فرهنگ دینی ممکن است شنا کنند بی ان که خود بدانند.


و بر عکس آنها که کوشیده اند از فرهنگ دینی رهایی یابند، در بسیاری از موارد از فرهنگ مردانه - بی ان که بخواهند - پیروی می کنند.  


اما این توجه به معنای نفی تلاش  پر اهمیت آنان نیست، بلکه فقط هشداری به خودمان است تا با دید بازتری رخدادهای پیرامونمان را بفهمیم،


نمونه ای  از این رفتارها مجالس زنانه سنتی است  


نمی دانیم مجالس زنانه مستقل از کی در ایران بوجود آمده، اما همه شان رنگ مذهبی دارند مانند روضه های خانگی، سفره های مختلف نذر و نیاز … دورترین تاریخ شناخته شده ی این مجالس به دوره قاجار بر می گردد. 


زنان شهری در ایران که اجازه بیرون رفتن نداشتند با این کار زبان شوهران را کوتاه کرده و برای فرار از فرهنگ مردانه، به فرهنگ مذهبی پناه بردند تا بتوانند دور از چشم شوهران و مردان با هم درد دل کرده و تجربه های خود را منتقل کنند.


اکنون این مجالس همچنان - گرچه نه به وسعت گذشته - هنوز در بسیاری از خانه ها وجود دارد زیر نام همان فرهنگ مذهبی که خود بهترین پشتوانه ماندگاری جمهوری اسلامی است باضافه این که: 


برای برپایی این مجالس به آن روحانی دستمزد پرداخت می شود که تقویت روحانیت است و این تقویت در واقع تقویت حاکمیت فرهنگ مذهب و حاکمیت سیاسی آن است. 


اگر خانمی باشد که این مجالس را نفی کند، نمی تواند وارد جمع زنان محله یا خویشان شود و اگر بطور اشکار نفی نکند و به این مجالس برود،خود به خود به گرمی این مجالس می افزاید. این نوعی از رفتاری است که جمهوری اسلامی بسیار از آن استقبال می کند حتا اگر آن را قبول نداشته باشید، این هم نمونه اش:


https://t.me/IranintlTV/107105


اما وضعیت جامعه ما در حال دگرگونی است و همین مجالس نیز می توانند به انتقال تجربه برای رهایی از تسلط فرهنگ مردانه  و نیز فرهنگ مذهبی بیانجامد. زیرا خواه ناخواه زنان مشکلاتشان را با شوهران و محل کار مطرح کرده  و روش های برون رفت از ان را به اشتراک می گذارند.


بعضی از روحانیون متوجه خطر شده اند و از اکنون زمزمه هایی می کنند تا شاید این گرایش عمومی را نیز در مشت داشته باشند مانند این ایشان :


https://t.me/IranintlTV/107357


گرفتار شدن در دام این زمزمه ها، همان است و  تقویت جمهوری اسلامی همان!


نمونه ای از این گرفتاری را در نوشته خانم وسمقی می توان دید:


حاکمان را مردان فرهیخته می نامد تا مردان چشم چران و روحانیت متعصب را هدایت کنند:

https://www.facebook.com/355727514999868/posts/568376643734953/


این نوع دیگری ماندن در جمهوری اسلامی است هر چند با انتقاد از گفتار و رفتار بعضی ها. 

 

مانند خانم وسمقی نمی توانند امتیازات نابرابری که قرآن برای مردان و زنان برقرار کرده( مانند نابرابری در ارث )‌  و  نیز احکام کیفری برابری که برای مردان و زنان در نظر گرفته ( مانند کیفر دزدی و زنا که برای مرد و زن یکسان است  )‌‌‌توجیه کنند مکر ان که گویند این امتیازات نابرابر و این احکام برابر به درد امروز نمی خورد که تا بحال چنین سخنی از ایشان و امثال ایشان  شنیده نشده است.


چنین است که بسیاری ممکن است با سخنان مانند ایشان دچار توهم شوند که:


اسلام در ذات خود ندارد عینی- هر عیب که هست در مسلمانی ما است.


چنین تبلیغی تا انقلاب اسلامی موثر بوده، اما زمان واقعیت دروغ ان را گام به گام آشکار کرده و هر روز عیب های احکام اسلامی در برابر دستاوردهای انسانی رنگ می بازد. امید داشته باشیم که این رنگ باختن هر لحظه بیشتر شود، تا زنان با توان بیشتری برابری حقوق فردی و اجتماعی خود را بخواهند و برایش بکوشند.


چنین رویکردی می تواند هر چه زودتر به رویداد بزرگ برابری حقوقی زنان و مردان بیانجامد و این  اولین گام بزرگ برای جامعه ای دموکرات  است.


    این هم نوشته یک خانم در  این مورد:

زن در جامعه مردسالار مثل طلقی است شفاف و بیرنگ، زیرا او سازنده ھیچ تاریخ و فرھنگی نیست.  بسته به مردش رنگ و شکل می گیرد.  در کودکی شکل تاریخ پدری و در نوجوانی و جوانی رنگ فرھنگ عاشقش را. بعد از ازدواج شوھر شکل می شود و بعدھا پسران و دامادھا ھستند که به او راه و روش دیکته می کنند.  به طبع این خاصیت طلقی است که سرباز مردان زندگیش می شود و در جامعه  مردسالار به دفاع از ارزشھای مردانه می پردازد و در قضاوت زنان دیگر از عقب مانده ترین مردان جامعه پیشی گرفته و بازیچه مردان و حکومت ھا شده و منکر حقوق انسانی خود می شود.  در آن سوی دیگر سکه، به علت عدم وابستگی ریشه ای به فرھنگ حاکم، در پذیرش پدیده ھای تازه و جدید باکی ندارد و در تطابق با تغییرات روزمره، پذیرش محصولات جدید، گرایش به حرکت ھای نوآور بسیار سیال وار عمل می کند که گاه این انعطاف پذیری بسیارش با نیازھای جامعه مردسالار ھمسو می شود و گاه در تضاد قرار می گیرد.  در مسیر این تضاد ھاست که فرھنگ زنانه پا می گیرد و زنان نرم نرمک به ساخت ھویت زنانه خود دست زده و در صفی مستقل از مردان به کسب حقوق خود می پردازند.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.