گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

زنده باد امپریالیسم ! ( ۴ )


زیان شعار « مرگ بر امپریالیسم »‌!  


الف -  شعار « مرگ بر امپریالیسم  » اولین زیان خود را در سال ۱۳۳۲ نشان داد.                                                         

درجریان کودتای سال ۱۳۳۲ بر علیه دولت دکتر محمد مصدق چند عامل داخلی بهم پیوستند:                                               

۱- آزاد منشی دکتر مصدق که او ایران و ایرانی را در نظر داشت و نه نوع مذهب یا عقیده و ایده ئولژی را. نمونه اش را اینجا می توانید بخوانید:                   

https://t.me/gozaresh1395/4333

https://t.me/gozaresh1395/4242 


۲- آزاد منشی مصدق باعث شد که نیروهای مذهبی همدست نقشه های انگلیس و امریکا برای کودتا شوند. آنقدر این مطالب زیر و رو شده که نیازی به ارائه اسناد تاریخی نیست،


۳ - نیروهای چپ که ان زمان فقط شامل حزب توده بود. خلیل ملکی که خود زمانی عضوحزب توده بود، به دلیل مواضع اشتباه این حزب که می خواست دولت دکتر مصدق را به دامان شوروی بیاندازد - دنیا دو قطبی بود- از این حزب جدا، و شد یکی از یاران دکتر مصدق، در مورد نقش این حزب در جریان کودتای ۲۸ مرداد می نویسد :


ملکی در جــزوه ۲۵۸ صفحه ای خود درباره ۲۸ 

مرداد، معتقد است که حزب توده در جریان کودتای ۲۸ مرداد نه غافلگیر شــد و نه برآورد نادرســتی از توان دولت در مواجهه با کودتا داشت، بلکه اتفاقا با تحلیلی دقیق و »آگاهانه«، در جایگاه »توده روسی« ابزار »توده انگلیسی« شد و برای سقوط دولت ملی مصدق »زمینه چینی« کرد تا مبادا تجربه یک مبارزه ضداســتعماری مســتقل و ملی، فــارغ از دوقطبی سوسیالیسم و امپریالیسم به نتیجه مطلوب برسد و 

در نتیجه، دِر سیاست حزب توده تخته شود.                                                                                                                   https://www.academia.edu/27764182/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%98%D8%AF%D9%8A_%DA%86%D9%BE_%D9%85%D9%84%D9%8A_%D8%A8%D9%87_%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA46_%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%86_%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF_%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA_%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%84_%D9%85%D9%84%D9%83%D9%8A

حزب توده در آن زمان بزرگترین تشکل سیاسی بود که بدون همکاری آن، امکان کودتای ۲۸ مرداد به صفر نزدیک می شد.

در گیرودار اختلاف دولت و انگلیس، بانک جهانی پیشنهاد کرده بود که بین ایران و انگلیس میانجیگری کند که به نوشته خلیل ملکی  زیانی برای ایران نداشت، اما حزب توده بشدت با پیشنهاد بانک جهانی مخالف بود و مصدق را عامل امریکا خواند! فشار همه جانبه حزب توده بر مصدق و یارانش در انان ترسی ایجاد کرده بود که به نوشته همایون کاتوزیان :


«  این گونه سخنان برخی از اطرافیان مصدق را چنان ترسانده بود که فکر می‌کردند اگر پیشنهاد بانک را بپذیرند، مردم ایشان را به فروش مملکت متهم خواهند کرد…


« پیامد رد پیشنهاد بانک جهانی، تحریم نفت ایران و ریاضت تحمیلی اقتصاد بدون نفت بود. یک سال و نیم بعد که مصدق مجلس هفدهم را با رفراندوم منحل کرد، یکی از دلایلش این بود که می‌ترسید مجلس باخبر شود که او برای مقابله با تحریم محرمانه دست به انتشار اسکناس زده است. و انحلال مجلس زمینه را برای کودتای ۱۳۳۲ آماده کرد. »


و طبق قانون اساسی، در نبود مجلس ، شاه می توانست نخست وزیر تازه ای برگزیند!                                                  

فشار حزب توده برای جلوگیری پذیرش بانک جهانی توسط مصدق، و درنهایت اجبار مصدق برای انحلال مجلس، دست شاه را باز گذاشت تا با یک امضاء روی یک برگه سفید جای نخست وزیر را خالی بگذارد و سپهبد زاهدی جایش را پر کرد!!


جالب این است که :


« وقتی بانک و رئیس هیات اعزامی از حسیبی پرسید چه طرح بدیلی برای رد پیشنهاد بانک دارد، حسینی به او گفت: !!!!

مردی روحانی در خواب به او گفته که سرانجام پیروز خواهند شد »!!!!


کتاب «‌خلیل ملکی، سیمای انسانی سوسیالیسم ایرانی » همایون کاتوزیان

http://farhangemrooz.com/news/60053/%D8%A8%D9%87-%D9%82%D9%84%D9%85-%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%88%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%AB%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%84


و این مرد روحانی کسی نبود جز روحانیت که در کودتای ۲۸ مرداد نقش موثری بازی کرد!!


و تاریخ نشان داد که نباید فریب شعارهای  رایج را خورد:

 

حزب توده که خود را منادی پیشروترین اندیشه انقلابی جهان می دانست به گونه ای عمل کرد که در کنار روحانیت - به عنوان ارتجاعی ترین بخش جامعه ایران - برای سرنگونی یک حکومت ملی قرار گرفت. این داستان، در حمایت حزب توده از سیاست های جمهوری اسلامی نیز نمایان شد : 


 حزب توده اولین جریان چپ بود که همگان را تشویق کرد تا در رفراندم برقراری « جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشتر»  شرکت کنند!


دنباله این حزب سیاسی وابسته به شوروی سابق و روسیه امروز همچنان تحت عنوان « مرگ بر امپریالیسم »  همه ی سیاست های ضد ملی جمهوری اسلامی را تایید می کند و بخشی از آن، حکومت عقب مانده و عهد ۱۴۰۰ پیش اسلامی را در کنار پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری و صنعتی جهان قرار داده و از آن به عنوان حاکمیت « نئو لیبرالیسم » نام می برند!! 

حکومتی که با همه توانش کوشیده است از هر گونه رشد لیبرالیسم و دموکراسی جلوگیری کند را در کنار کشورهایی مانند امریکا، فرانسه، آلمان …. قرار داده تا واقعیت عقب مانده و کهنه گرایی آن را بپوشانند.                                        


جمهوری اسلامی نیز که از واقعیت شعارهای آنان بخوبی آگاه است به آنها اجازه می دهد در دانشگاه تهران پرچم ضد لیبرالی خود را بلند کنند و این هم راهی باشد تا هر گونه حرکت مردمی را برای رسیدن به دموکراسی به انحراف بکشاند.





زنده باد امپریالیسم! ( ۳ )


راه تازه امپریالیسم!!


پس از رشد مبارزات ملی گرایی و بعضا مایل به شرق در سرزمین های عقب مانده جهان، سرمایه داری روش تازه ای بکارگرفت: 


نیروی کار ارزان قیمت در سرزمین های عقب مانده !


سرمایه بجایی می رود که سود بیشتری بدهد. نیروی کار ارزان یک منبع خوبی برای سود بیشتر است. این را کارل مارکس بخوبی تشریح کرده بود. 

پس از جنگ جهانی دوم - بویژه در اواخر جنگ ویتنام  - سرمایه داری آرام آرام در این جهت حرکت کرد که سرمایه را در جایی بکار اندازد که دستمزدها کمتر باشد. 

این حرکت سرمایه بسوی سرزمین های عقب مانده سه خاصیت مهم داشت : 


الف - سود دهی بیشتر داشت. دستمزد کمتر سود بیشتر!


ب - با ایجاد کار در این کشورها، وضعیت اقتصادی ای کشورها بهتر می شد و در نتیجه در برابر تبلیغات اتحاد جماهیر شوروی برای ایجاد کشور سوسیالیستی مقاومت ایجاد می کرد.

 

پ - اصلاحات اجتماعی برای سرمایه گذاری لازم می آمد. 

این وضعیت دقیقن در ایران اتفاق افتاد و  پیش درآمد آن اصلاحات ارضی بود. سپس به  انقلاب سفید تبدیل شد که زیر فشار امریکا انجام گرفت. 


اما اصلاحات با سنت های کهن اجتماعی هماهنگ نبود. در نتیجه سنت گرایان در برابر آن مقاومت شدید نشان می دادند. 

ما این رویارویی را از زمان قاجاریه، جنگ های فتحعلیشاه با روسیه تا انقلاب اسلامی داریم. برای دوری از درازای سخن سه نمونه داده می شود:


الف - نمونه های مشخص آن مخالفت روحانیت با دانشگاه، ایجاد مدارس تازه ، ایجاد دادگستری، دراختیارگرفتن اوقاف توسط دولت، دوره سربازی در زمان رضاشاه کشف حجاب اجباری.


ب - کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و سرنگونی حکومت ملی دکتر مصدق 


پ - و مخالفت با انقلاب سفید توسط روحانیت به رهبری آیت الله خمینی که نیازی به شرح و بسط ندارد.


نمونه های مسنندش را می توانید در « نگاهی به تاریخ ایران » و یا « سکولاریسم حکومت پهلوی » بیابید.


اگر چه حرکت تازه سرمایه داری جهانی برای سرمایه گذاری در جوامع عقب مانده، سود بیشتری برایش داشت، از سوی دیگر در این کشورها کار ایجاد می کرد و علاوه بر انتقال بخش هایی از تکنولژی به این کشورها، ثروت بومی هم ایجاد می کرد.


نیروهای ضد امپریالیست بی توجه به این تغییرات و تاثیرات سرمایه داری جهانی در کشورهای عقب مانده، در مبارزه با امپریالیسم  - دست کم در کشور ما - همان شعارهای زمان لنین -  پنجاه سال پیش را -تکرار می کردند! یعنی : 


مرگ برامپریالیسم! و در راسشان امریکا!


اینان یادشان رفته بود که مارکس گفته بود:

بورژوازی نقشی به نهایت درجه انقلابی در تاریخ بازی کرده است.بورژوازی در هر جا که چیره شد، همه مناسبات فئودالی، ِ پدرسالارنه و روستائی را متلاشی کرد.

مانیفست کمونیست. ص ۸

http://www.lajvar.se/pdf/Manifest.pdf


بی آن که به کیفیت تازه عملکرد امپریالیسم و تاثیرات آن در کشورهای عقب مانده توجه شود.


نگرش ثابت این نیروها وقتی کارساز شد که با نگرش نیروهای سنت گرا که مخالف هرنوع اصلاحات بودند، همگام شد!

تاثیر این نگرش ثابت را در سه رویداد مهم تاریخ کشورمان پس از این میاید. 


چشم انداز !

اقتدار منتفی است!


همه در وضعیت سرگردانی هستند که با این اوضاع بهم ریخته چه کنند و چه کسی باید به این اوضاع   سر و سامان دهد!!

این که منتظر کسی باشیم تا بیاید برایمان سروسامانی درست کند، البته اشتباه است، مگر این که به قول آیت الله خمینی ما آدم های کم عقل، کودن و یا کودکانی باشیم که به سر پرست نیاز داشته باشیم تا تر و خشکمان کند!!

در این اوضاع و احوال یکی از تحلیل گران درون حاکمیت حرف بجایی زده است. 

آقای عباس عبدی در سهام نیوز نوشته است :

شکاف شدید درون ساختار بروز اقتدار را منتقی کرده است.

برخی گمان دارند که مسئولین ایرانی متوجه اهمیت قرنطینه نیستند. یا قادر به فهم اهمیت آن نیستند. این برداشت اشتباه است. آنان خوب میفهمند کاری را که نمیتوانند انجام دهند در محاسباتشان نیاورند.

قرنطینه کردن با اعتماد مردم به حکومت هم شدنی نیست. امکانات میخواهد و اقتدار و البته با چاشنی اعتماد که اگر هم نبود مشکلی نیست ولی امکانات و اقتدار را نمیتوان نداشت و قرنطینه کرد. 

مردم سالها است که دولت به معنای عام از زندگی آنان خارج شده است و حرفشنوی ندارند. بعلاوه شکاف شدید درون ساختار امکان بروز اقتدار را منتفی کرده است. 

هفته گذشته که نظامیان وارد میدان شدند خیلیها فکر کردند تحولی در راه است. ولی معلوم شد اتفاقی رخ نداده است.

@Sahamnewsorg

از این راهنمایی بهتر ؟


۱- حکومت اقتدار ندارد. ۲ - سال هاست که مردم از دولت حرف شنوی ندارد. ۳ - شکاف درون ساختار امکان بروز اقتدار را منتفی کرده است. 

چون :

نه آبرو دارد که مردم حرفش را بخرند

نه پول دارد که اوباش را بسیج کند یا نیرو از عراق و لبنان بیاورد.

نه روحیه  دارد که با خواسته های مردم  مقابله کند .

نه فهمش دارد که تغییر بنیادی در سیستم خودش بدهد. 

 

با کاهش شدید اقتدار حکومت، آیا تجربه بزرگ انجمن های محلی و  کمیته های همیاری سال ۱۳۵۷ قابل تکرار نیست؟  باضافه این که بخشی از مردم تجربه های «سمن » های جدا از حکومت را هم داشته و نتایجش را هم دیده اند

این انجمن ها، کمیته های همیاری و سمن ها  هر بخشی از کارهای کشور را که بدست گیرند، می توانند جمهوری اسلامی را گام به گام از زندگی مردم ایران دور می کنند.