گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

نگاهی به حقوق بشر و احکام اجتماعی اسلام ( ۳ )

زدم به بالش!!!


این نوشتار نقدی است بر مقاله ای از آقای حسن یوسفی اشکوری  در اینجا:

https://azadiandisheh.com/article/373


پایه های اجتهاد در فقه شیعه : 


۱ - قرآن . در  اینجا بر رسی شد: 

http://tarikhroze4.blogsky.com/1395/05/19/post-50/ 


۲ - سنت. 


سنت یعنی آنچه در گذشته رسم شده و به امروز رسیده است،  در گذشته ای که ارتباط جوامع محدود بود و وسایل ارتباطی نبود و یا خیلی کم بود به و مردم از چند و چون دنیا بی خبر بودند فتوا  به پیروی از فرهنگ مسلط می توانست جامعه را همچنان در عهد گذشته نگه دارد و مردم بی خبر هم قبول می کردند.


 اما امروزه که: 


 دنیا آنقدر بهم مرتبط شده که در طول یک دقیقه همه را می توان خبر کرد،

که سانسورهای شما هم نمی تواند جلو این امواج را بگیرد،

 

 فتوا بر اساس سنت دقیقن ترمزی شده برای ذهن آیات عظام تا ندانند در دنیا چه خبر است


 تا از درک نیازهای جامعه عاجز شوند  و همچنان بر طبل هزاران و صدها سال پیش می کوبند که مثلن زن باید از پشت در انگشت در دهان با مرد غریبه گفتگو کند. نمونه زنده ی امروزش حکم آیت اله خامنه ای در مورد زنان است، 


«  

۱۲ - حمایت از عزت و کرامت همسری، نقش مادری و خانه‌داری زنان و نقش پدری و اقتصادی مردان و مسؤولیت تربیتی و معنوی زنان و مردان و توانمندسازی اعضای خانواده در مسؤولیت پذیری، تعاملات خانوادگی و ایفاء نقش و رسالت خود. »


۱۶- ایجاد ساز و کارهای لازم برای ارتقاء سلامت همه جانبه خانواده‌ها بویژه سلامت باروری و افزایش فرزندآوری در جهت برخورداری از جامعه جوان، سالم، پویا و بالنده.


http://www.leader.ir/fa/content/16173/%D8%A7%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87


آیا چنین امری امروز امکان پذیر است ؟ ممکن است شما بگویید اگر چنین شود و چنان شود و ده ها اگر دیگر را کنار هم بگذارید تا ثابت کنید نظر اقای خامنه ای و دیگر مراجع و نیز اکثریت مردان این کشور درست است اگر چنین و چنان شود، مشکل اصلی همین اگرها و چنین  و چنان شدن ها است که نشدنی است.  هر چه بگویید آقا:

 

امروز یک درآمد کفاف خرج زندگی را نمی کند مگر این که جزو ابواب جمعی شما و دولتمردانتان باشد.


 پافشاری مردان بر زندگی گذشته - مانند پافشاری شما - زنان امروز را قانع نمی کند!


تعداد زنان تحصیل کرده از مردان بیشتر است و هر دوز بیشتر می شود هر چند شما سنگ های شغلی پیش پایشان می گذارید بی فایده است!


بعلت درآمد های کم و هزینه های زیاد عده ی زیادی به اقتصاد مواد مخدر روی می آورند که تعدادیشان را همین چند رود پیش اعدام کردید و به تعداد زنان سرپرست خانواده افزودید !


اگر جرات داری خودت یکی از این زنان را به همسری بگیر تا ببینی حتا در خانه ی خودت هم به رویت بسته می شود!


برای همین هایی که دربدر دنبال کار می گردند، کار درست کنید، جمعیت بیشتر پیشکش !

 ….

این حرف ها به رگ سنت گرایی شان بر می خورد.

 

هر چه بگویید: 


 بابا قوانین خانواده را درست کنید،  حقوق زن و مرد را برابر کنید تا خانواده هایی  با حقوق برابر تشکیل شوند، 


خانواده با حقوق نابرابر با تلنگری از هم می پاشد.


زنان اگر استقلال مالی داشته باشند شوهری بر می گزینند که مناسب حالشان باشد و به قوام خانواده کمک می کند.


اجحاف شغلی بر اساس جنسیت نکنید و زنان - نیمی از جمعیت کشور را از حقوق انسانی شان محروم نکنید،


 ایجاد کار کنید تا درآمدها بالا رود ، به زندگی زناشویی داوطلبانه عاشقانه فکر کنید .....


 

این حرف ها به خرجشان نمی رود . 

 

این فتواها که بر اساس سنت و مخالف با جهت تغییرات بنیادی جامعه داده می شود، مرا بیاد غضنفر شکارچی انداخت که بی توجه به پرسش معلم سواد آموزی  جمله اش را تکرار می کرد!


آقا غضنفر! با « بالش » یک جمله بساز! 


غضنفر کمی فکر کرده و گفته  بود:

یک گنجشک دیدم با تفنگ زدم به بالش!


معلم: نه این یکی  بالش، اون یکی بالش 

غضنفر : خب ، زدم به اون بالش!


معلم: اصلن بالش را ول کن ، با تشک جمله بساز!

غضنفر : توشک  داری؟  بخدا  زدم به بالش!!!


معلم: بابا نخواستیم. با پتو یک جمله بساز! 

غضنفر : پ،تو  قبول نداری؟ به ولی قسم با تفنگ زدم به بالش!!!!


معلم با خنده عصبی  : نخواستیم بابا، با تخت یک جمله بساز!

غضنفر: بجون اقا، خیالت تخت، زدم به بالش!!!

 

 

 

سیاست نویسی!

سیاست نویسی  ؟!


یکی از خوانندگان چند بار یادآوری کرده که اینقدر از سیاست ننویس.با یادآوری چند باره ایشان رفتم سراغ واژه - مقوله سیاست تا ببینم سیاست چیست و چگونه می توان سیاست نویسی نکرد.


۱ - دیدم اولین کتابی که - در این مرز و بوم -  در زمینه سیاست نوشته شده، « سیاست نامه » مرحوم خواجه نظام الملک وزیر اندیشمند سلجوقیان است. در معرفی این کتاب آمده است که در امور کشور داری است. 


به این روشنی معلوم شد که نگارنده خانه ی خرابه ای ندارد تا به امور آن بپردازد  تا چه رسد به این که صاحب کشوری باشد، . اما دریافتم که نگارنده جزیی از « امور » کشور است که صاحبان کشور به آن می پردازند. بگفته معروف نه سر پیاز که ته پیاز است. 


و تازه آنجا که به وی اجازه می دهند غیر مستقیم و دست چندم در امور کشور دخالت کند، می گویند حق داری فقط به این نامزدهایی که از صافی شورای نگهبان ولایت گذشته اند رای بدی. بدین گونه در این امر هم ما جزیی از « امور » یم  که جمهوری ولایی به ما می پردازد،


تا اینجای قضیه خیالم راحت شد که هر چه می نویسم سیاست نیست بلکه سیاست زدگی است مانند سیلزدگی! سرما زدگی …


۲ - رفتم سراغ معنی دیگر واژه - مقوله سیاست در سنت های فرهنگی مان . دیدم نوشته اند تنبیه زیر دستان تا طیق خواست بزرگان پرورش یابند! در این مورد دیدم بارها سیاست شده ام. شماره های این وبلاگ گواه است.  دیدم نوشته های این وبلاگ برای تنبیه کسی نوشته نشده که هیچ، در حقیقت با یادآوری هایش خواسته است واقعیات سیاست زدگی را گوشزد کند البته خیلی رک و راست، اما بجای توجه، سیاستش کرده اند!


۳ - حالا دیگر نوبت تعریف سیاست و کار سیاسی بود از نظریه پردازان دنیای امروز. دیده ام نوشته اند سیاست علم کسب قدرت است! این یکی اصلن با شیره ی وجودی ما نمی خواند. 


در ادامه نوشته اند که باید صاحب تشکیلاتی باشی مانند سازمان، جبهه ، حزب …. تا بتوانی به قدرت برسی و سیاست راه  و رسم آن برای کسب قدرت است، 


دیدم نگارنده که در هفت آسمان یک مگس هم پیرو ندارد، چگونه می تواند سیاست بنویسد تا راه و رسم کسب قدرت را برای سازمان، جبهه و حزبش و … نمایان سازد، 


بدین سان خیالم جمع شد که نه جانم این وبلاگ  سیاسی نویس نیست بلکه آنچه هست مربوط می شود به سیاست زدگی مان. و چه کسی و نیز چه بخشی از زندگیمان است که از این سیاست زدگی در امان باشد؟ 


وقتی به اینجا رسیدم، سعدی به کمک آمد:



من آنچه شرط بلاغست با تو می‌گویم

تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال


محل قابل و آنگه نصیحت قائل

چو گوش هوش نباشد چه سود حسن مقال


به چشم و گوش و دهان آدمی نباشد شخص

که هست صورت دیوار را همین تمثال


نصیحت همه عالم چو باد در قفس است

به گوش مردم نادان چو آب در غربال


http://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghasides/sh36/