معنای سوم سکولاریسم !
معنای دوم سکولاریسم اینجا:
https://tarikhroze4.blogsky.com/1398/08/26/post-193/
« اما معنای سومی از سکولاریزاسیون وجود دارد که از آن با عنوان «قضیه ی سکولاریزاسیون» نام میبرند که عبارت است از انتقال نمودارها، مضمونها و بازنماییها از حوزهی دینی و الهیات به حوزهی غیر دینی.(۱۱)»
« در این جا باید تصریح کنیم که اصطلاح سکولاریزاسیون و مناسباتش با مسیحیت، مسالهای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. در حقیقت، بغرنج «سکولاریزاسیون» را میتوان در سه نکته، چنین خلاصه کرد:
۱- از این مقوله، بر حسب این که در چه حوزهای قرارگرفتهایم - حوزهی سیاسی یا فلسفی؛ یزدانشناسی یا جامعهشناسی؛ فرهنگی، هنری، تاریخی یا اجتماعی – تعریفهای گوناگون، پربار و متفاوتی به دست دادهاند. در یک کلام، «سکولاریزاسیون» چون پدیدار، در طول زمان و تاریخ و در مکانهای مختلف، به موضوعات بسیار مختلف و متفاوتی اطلاق شده است که در این نوشته نیز به آنها اشاره کردم.»
https://melliun.org/didgah/d10/03/28vasigh.htm
نمونه روشن این انتقال در حوزه ی علوم تجربی ، مذهبی و جامعه شناسی را می توان نوشته های مهندس بازرگان، دکتر یدالله سحابی، دکتر علی شریعتی و مفسران قرآن را دید که کوشیده اند با تفسیرهای خودشان بتوانند:
الف - بین دستاوردهای علمی و آیات قرآن رابطه برقرار کنند، و از آن بالاتر :
ب - علم را با آیات قرآنی که مربوط به ۱۴۰۰ پیش است، توجیه کنند!!
توجیه از این نظر که چون می توان این موضوع علمی را با بیان قرآن هماهنگ یافت، پس درست است!! نه این که چون آز آیه قرآن می توان به چنین برداشتی رسید، پس آیه قران درست است!!!
شما می توانید کتاب های مطهرات در اسلام، باد و باران در قرآن، عشق و پرستش مهندس بازرگان یا خلقت انسان دکتر سحابی را بخوانید تا ببینید چقدر و با چه زحمتی خواسته اند با توسل به آیات قرآن بگویند که این دستاوردهای علمی درست است!!
« ۲- مشکل دوم این است که سکولاریزاسیون، در زمانها و زمینههایی، با دین و به طور مشخص با مسیحیت و به ویژه با پروتستانیسم، در «مناسبات تبانی و همدستی» قرار میگیرد. جدل بزرگ متفکران سدهی ۱۹ و ۲۰ (از فوئرباخ، مارکس و نیچه تا... هایدگر، آرنت، اشمیت، اشتروس، لوویتز و بلومنبرگ...)، بر سر همین «گره گاه» اصلی است: این که آیا «سکولاریزاسیون» «گسست از دین» است و یا، در عین حال، «ادامهی همان» اما در شکلی دیگر، در شکل زمینی یا دنیوی؟ پرسش فوق ما را به نقطهای بس مهمتر سوق میدهد و آن این است که خود «تجدد» یا عصر «نو» (که سکولاریزاسیون، یکی از محرکههای اصلی آن به شمار میرود) تا چه حد نسبت به گذشته «نو» میباشد؟ آیا واقعاً «نوین» است و یا ادامه «کهنه»ای است که خود را در «شکلی» دیگر – و این بار نه «ترافرازنده» و «آن جهانی» بلکه زمینی و این جهانی – به نمایش میگذارد؟ به عبارت دیگر، آیا «ترقی» جانشین «مشیت الهی» Providence، «دولت» جانشین «کلیسا» و... در نمونهی مارکسیسم، «کمونیسم» جانشین «رستگاری موعود» دینی… نمیشود؟ »
https://melliun.org/didgah/d10/03/28vasigh.htm
نمونه چنین همدستی بین سکولاریسم و دین را می توان در نقش روشنفکران دینی و علمگرایان دینی در انقلاب اسلامی یافت. تفسیر های آنان که در بالا به آن اشاره شد سه اثر مهم داشته است :
الف - این نوکردن مذهب نقش بسیار موثری در انقلاب اسلامی ایران داشته است . هیچ کس نمی تواند منکر نقش مهم کسانی که به عنوان روشنفکران مذهبی و دموکرات های مذهبی معروفند را در انقلاب اسلامی ایران نادیده بگیرد.
ب - هیچ کس نمی تواند نقش اینان را در توجیه سرکوب های منتقدین را در سالهای اول انقلاب نادیده بگیرد.
پ - هیچ کس نمی تواند نقش بخش باصطلاح منتقد و بریده از وضعیت فعلی حکومت جمهوری اسلامی را در تداوم موجودیت ان به شکل دیگری نبیند!!.
همانان که با همه انتقادهایشان از شرکت در انتخابات هنوز سخن می گویند!! و نیز از محاکمه کسانی که بسوی مردم شلیک می کنند! و از محاکمه اختلاس گران و دزدان توسط همین مقاماتی سخن می گویند که این وضعیت اسفناک را بوجود آورده اند و آن را می پرورانند.
۳« - مشکل سوم این است که از لحاظ تاریخی، سکولاریزاسیون، در کشورهای پروتستان، با فرایند پروتستانیسم و رفرماسیون (لوتریسم) به صورتی ژرف عجین میباشد. برخی از مهمترین نظریهپردازان سکولاریزاسیون، چون ارنست ترواِلچ Ernest Troeltsch، از یزدانشناسان پروتستان بودند. در مناسبات با پروتستانیسم است که سکولاریزاسیون هیچگاه به «جدایی» «واقعی» دولت و دین نمیانجامد بلکه این دو، همواره در همزیستی، همکاری و تبانی با هم به سر برده و میبرند. برای دریافت این مطلب تنها کافی است نگاه کنیم به وضعیت کنونی مناسبات دولت، دین و جامعه در کشورهایی چون انگلستان، آلمان، ایالات متحده آمریکا…
حال، با توجه به ملاحظات فوق و در برابر پرسش: سکولاریزاسیون یا لائیسیته، کدام طرح برای ایران؟ پاسخ و موضع ما چه می تواند باشد؟ »
https://melliun.org/didgah/d10/03/28vasigh.htm
برای لائیسیته اینجا را بخوانید:
https://tarikhroze4.blogsky.com/1398/08/10/post-190/
و برای تفاوت یک حاکمیت لائیسیته و سکولار اینجا را بخوانید:
https://tarikhroze4.blogsky.com/1398/08/26/post-193