گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

به این میگن سیاست!

نتیجه سیاست های حاکمیت ولایت مطلقه فقیه!


سیاست های ولایت فقیه که در زمینه داخلی جای حرف نگذاشته است و در سیاست خارجی زیر فریاد مرگ بر امریکا و اسرائیل کار را به آینجا کشانده است که برای فروش نفت خود - ۷۵۰ هزار بشکه - باید از امریکا اجازه بگیرد!!! این مصاحبه را گوش کنید:


https://t.me/bbcpersian/46769


و یا بقول این آقا برای فروش یک میلیون بشکه نفت باز هم باید از امریکا اجازه بگیرد:

https://twitter.com/alhosseini/status/1165796290564935687


البته اگر موفق شود این اجازه را بگیرد، سه  فایده دارد:


۱- برای ترامپ که به دنیا بگوید این حاکمیت باید برای فروش نفتش هم از ما اجازه بگیرد و یک برگ برنده دیگر برای انتخابات او به ریاست جمهوری امریکا در آینده،


۲- دفتر ولایت مطلقه فقیه پولی گیر می آورد که بر و بچه ها بدهد تا دعاگویش باشند. 


۳ - حاکمیت ولایت فقیه که از انتخابات آینده اش بیمناک است سعی می کند یک امیدواری ایجاد کند که با این پول به اوضاع اقتصادی مردم می خواهد سر و سامان دهد تا از فشار افکار عمومی برای تحریم انتخابات بکاهد. 

آقای روحانی هم  گفته است حاضر است با هرکس برای« منافع ملی » گفتگو کند. البته منظورش همان « منافع میلی » است که فقط رانت های خودی ها  را بدهند و بس! 


تازه اینقدر اوضاع اقتصادی نابسامان است که این پول  نسبت به طلب های مردم از موسسات مختلف دولتی و غیر دولتی داستان همان : 

یک مویز است و چهل قلندر!!

خود دانید و بیخود به شکمتان دست نکشید که ؛

غصه نخور بهار میاد!

تجزیه ایران برای ترساندن مردم!


چه کسانی از تجزیه ایران برای رسانده مردم استفاده می کنند؟ 

الف - سران جمهوری اسلامی!( از ولایت فقیه های دو آتشه بگیرید تا تحول خواهانش)

اینان بارها گفته اند که دشمنان انقلاب اسلامی می خواهند کشور را تجزیه کنند. برای درست نشان دادن حرفشان هم گاه گاهی از گروه هایی نام می برند که خواهان استقلال استانشان هستند. حالا چقدر خود جمهوری اسلامی در سر و سامان دادن به این گروه ها نقش دارد و یا به چه راه هایی آنها را تقویت می کند، بماند. 

فایده چنین تبلیغاتی برای جمهوری ولایت مطلقه فقیه این است که:

 آنها وسیله ای باشند برای سرکوب جنبش مردم بر علیه  دیکتاتوری مذهبی و نیز بدنام کردن سازمان ها و گروه هایی که برای ایجاد یک حاکمیت غیر مذهبی و دموکرات می کوشند.

جمهوری اسلامی باین ترتیب مردم را از پیوستن به اعتراضات بر علیه دیکتاتوری حاکم باز می دارد. این کاری است که بطور ناخودآگاه در ذهن همه ما جا افتاده است! البته تجربه های وحشتناک و تلخ کشورهای عربی از جمله سوریه این داستان را جا انداخته است!

اما واقعن جمهوری اسلامی در صورتی که اعتراضات اوج بگیرد، سرکوب اعتراضات را بسوی جنگ داخلی پیش می برد؟

ظاهرا حاکمین امروز به خوبی می دانند در صورت حذف جمهوری ولایت فقیه، جایی برای فرارکردن مانند شاه ندارند! تازه شاه که داشت به چه وضع ناگواری همیشه دربدر بود! اینان که همان امکان دربدری را هم ندارند. 

پس اولین نتیجه این است که این حکومت تا نفر آخر بر علیه هرنوع جنبش مردم برای سرنگونی اش می جنگد. 


اما این نتیجه کاملن اشتباه است به چند دلیل: 


۱ - روحانیت شیعه در ایران پا گرفته و رشد کرده است. از ایران تغذیه کرده و جایی بجز ایران ندارد. در طول تاریخ تمام هزینه های مذهبی اش را از مردم ایران گرفته است. حتا مرجعیت اصلی اگر در عراق باشد مانند آقای سیستانی، از پرداخت مذهبی ایرانیان تغذیه می کند. بنابراین روحانیت شیعه جایی بهتر و ریشه دارتر از ایران ندارد و اگر جمهوری اسلامی سرکوب را بسوی تجزیه ایران پیش ببرد، در واقع ریشه درآمدهای مذهبی خودش را خشکانده است. می شود: 

یکی بر سر شاخ و بن می برید


۲ - تازه اگر جایی هم داشته باشند، در آنجاها درآمدهایی بابت احکام مذهبی نخواهد داشت. چون منطقه شیعه نشین نخواهد بود.  زیرا مناطق شیعه نشین بیرون از ایران خودشان از جمهوری اسلامی تغذیه می کنند!


۳ - درست است که امروز ولایت مطلقه فقیه ۶۰٪ اقتصاد کشور و نیز نفت را در اختیار دارد و ظاهرن احتیاجی به درآمدهای مذهبی از مردم ندارد، اما این درآمدها در حال خشکیدند نه فقط بخاطر تحریم ، بلکه بیشتر بخاطر کیفیت نامطلوب مدیریت سیاسی و اقتصادی و نیز از دست دادن بازارهای کشورهای دور و بر!

بازارهای نفت ایران نیز توسط نفت صادراتی امریکا در حال تصرف است و نه تنها جمهوری اسلامی - حتا پس از رفع تحریم ها - توانا به مقابله با شرکت های امریکایی نیست، بلکه حتا اگر حکومت عوض شود تصرف بازارهای قدیمی توسط حاکمیت تازه ایران هم بسیار مشکل است.

https://t.me/gozaresh1395/5359

پس از فرار متخصصان ، سپس فرار سرمایه، حالا نوبت فرار نیروی کار از ایران به کشورهای همجوار مانند عراق است. این یعنی ورشکستگی اقتصادی یک جامعه.

پس این فکری که جمهوری اسلامی القا می کند که ممکن است کشور به سرنوشت سوریه مبتلا شود، کاملن داستانی است تا مردم را از اعتراضات بی خشونت باز دارد. 


بنابراین سوریه ای شدن کشور یعنی نابودی تمام دم و دستگاه روحانیت شیعه برای همیشه!


و این چیزی وحشتناکی برای روحانیت است! و حاضر نیست تن به نابودی بدهد!


۴- گروه های بسیاری از درون روحانیت اکنون مخالف نحوه حکمرانی ولایت مطلقه فقیه اند و به این نتیجه رسیده اند که حکومت عرفی لازم است، اینان تا وقتی که ولایت مطلقه فقیه توانسته سفره آنان را بیاراید، همراه بوده اند و اینک کم کم سفره شان کوچکتر می شود. با کوچکتر و کوچکتر شدن سفره روحانیت از طرف ولایت مطلقه فقیه، آنان مجبورند به درآمدهای مذهبی بیشتر توجه کنند و در نتیجه از خواسته های مردم مجبورند پیروی کنند. 


به این دلایل تاریخی و واقعی نه تنها جمهوری اسلامی سرکوب جنبش را بسوی جنگ داخلی پیش نمی برد،  و نمی تواند پیش ببرد، بلکه از آن بشدت می ترسد. زیرا جنگ داخلی یعنی نابودی حیات روحانیت شیعه برای همیشه!









مشت نمونه خروار!

اینجا سه نمونه مشخص از دخالت مستقیم آقای خامنه ای - ولایت مطلقه فقیه - در سه بخش از مهمترین مسائلی که به امنیت فردی و اجتماعی مربوط می شود، آورده شده است: 

۱- سیاستگزاری اعتراف گیری ! راهنمایی مستقیم ایشان برای اعتراف گیری از کسانی که به بهانه های گوناگون توسط دستگاه انتظامی و امنیتی دستگیر می شوند! این هم حکم ایشان با زبان خودشان :

https://t.me/gozaresh1395/5341

۲ - سیاست گذاری اقتصادی ! موافقت ایشان برای اختلاس های بزرگی که انجام می شود؛

 آن را طبیعی می داند و می گوید اگر نشود، باید تعجب کنید!!

https://t.me/gozaresh1395/5337

۳ - سیاستگذاری در دادگستری! 

اجازه  ایشان در محاکمات فرمایشی. به این خبر توجه کنید:

  • حسین بیات، وکیل حامد آئینه‌وند، فعال سیاسی زندانی، خبر داد که دادگاه تجدیدنظر، حکم ۶ سال حبس‌ موکلش را به استناد «استیذان ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه از رهبر جمهوری اسلامی» و بدون تشکیل جلسه دادگاه و بدون حضور این زندانی سیاسی، عینا تایید کرده است.»

https://t.me/rahsevom/10897

استیذان یعنی اجازه گرفتن !

ایشان اجازه داده اند دادگاه بدون حضور متهمین امنیتی، برای آنها حکم صادر کند. حالا داشتن وکیل مدافع که دیگر نباید حرفش را زد.

و اگر به اختیارات ولایت مطلقه فقیه  در اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری ولایت مطلقه فقیه توجه کنید:

 ۱ -  با آن همه اختیارات عجیب و غریب 

۲ - که به هیچکس هم نباید حساب پس بدهد. بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی!

۳ - یادتان باشد که اختیارات گسترده و بی حد و مرز در اصل ۱۱۰ قانون اساسی هنگام بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸  به ریاست آقای خامنه ای تصویب شده است!

نظر شما نسبت به اصل حاکمیت ولایت فقیه چیست؟ باشد یا برود؟!

اگر این نوع حاکمیت باید برود، راهش چیست؟ 

اگر این نوع حاکمیت باید برود، چه نوع حاکمیتی را می خواهید؟ 


مشت نمونه خروار!

اینجا سه نمونه مشخص از دخالت مستقیم آقای خامنه ای - ولایت مطلقه فقیه - در سه بخش از مهمترین مسائلی که به امنیت فردی و اجتماعی مربوط می شود، آورده شده است: 

۱- سیاستگزاری اعتراف گیری ! راهنمایی مستقیم ایشان برای اعتراف گیری از کسانی که به بهانه های گوناگون توسط دستگاه انتظامی و امنیتی دستگیر می شوند! این هم حکم ایشان با زبان خودشان :

https://t.me/gozaresh1395/5341

۲ - سیاست گذاری اقتصادی ! موافقت ایشان برای اختلاس های بزرگی که انجام می شود؛

 آن را طبیعی می داند و می گوید اگر نشود، باید تعجب کنید!!

https://t.me/gozaresh1395/5337

۳ - سیاستگذاری در دادگستری! 

اجازه  ایشان در محاکمات فرمایشی. به این خبر توجه کنید:

  • حسین بیات، وکیل حامد آئینه‌وند، فعال سیاسی زندانی، خبر داد که دادگاه تجدیدنظر، حکم ۶ سال حبس‌ موکلش را به استناد «استیذان ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه از رهبر جمهوری اسلامی» و بدون تشکیل جلسه دادگاه و بدون حضور این زندانی سیاسی، عینا تایید کرده است.»

https://t.me/rahsevom/10897

استیذان یعنی اجازه گرفتن !

ایشان اجازه داده اند دادگاه بدون حضور متهمین امنیتی، برای آنها حکم صادر کند. حالا داشتن وکیل مدافع که دیگر نباید حرفش را زد.

و اگر به اختیارات ولایت مطلقه فقیه  در اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری ولایت مطلقه فقیه توجه کنید:

 ۱ -  با آن همه اختیارات عجیب و غریب 

۲ - که به هیچکس هم نباید حساب پس بدهد. بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی!

۳ - یادتان باشد که اختیارات گسترده و بی حد و مرز در اصل ۱۱۰ قانون اساسی هنگام بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸  به ریاست آقای خامنه ای تصویب شده است!

نظر شما نسبت به اصل حاکمیت ولایت فقیه چیست؟ باشد یا برود؟!

اگر این نوع حاکمیت باید برود، راهش چیست؟ 

اگر این نوع حاکمیت باید برود، چه نوع حاکمیتی را می خواهید؟ 


فروپاشی !


آقای دکتر فاضلی نوشته ای دارد بنام : 


« در کاربرد فروپاشی محتاط‌تر باشیم: 

چارچوب‌هایی برای اندیشیدن، سؤالاتی برای پاسخ گفتن »

که می توانید اینجا بخوانید:

https://t.me/fazeli_mohammad/1628


یک موضوع در این نوشته خالی است و آن هم : 


تجربه فرهنگ فروپاشی در میان ملت هاست. 


سرزمین ایران بنا به موقعیت ژئوپلتیکی آن شاید بیش از هر جامعه ای تجربه فروپاشی را دارد اما همچنان ظاهرن سرپا مانده است: 


۱- حمله اسکندر که منجر به فروپاشی کل حاکمیت هخامنشیان شد و حدود دویست سال حاکمیت هلنی - سلوکیان - در آن جا خوش کردند، اما جامعه ی فروپاشیده ایران کمر راست کرد و اشکانیان جای سلوکیان را گرفتند. 


۲ - حمله اعراب که ناسازگاری جامعه ایران را با حاکمیت ساسانی سرعت بخشید و به مدت چهار قرن گذشت تا جامعه فروپاشیده ایران دوباره خود را باز یابد.


۳ - حمله مغولان نمونه سوم آن است اما نظریه شیعه گری توانست جامعه ایران را هم از زیر سلطه اعراب برهاند و هم مغولان را به درون خود بکشد! 


این تجربه های گران بهای تاریخی در این تحلیل نظری وجود ندارد. به نظر می رسد مقوله فروپاشی بشکل مکانیکی و رونویسی شده برای جامعه امروز ایران بکار گرفته شده. 


نگارنده با استاد موافق است که باید با مقوله فروپاشی با احتیاط برخورد کرد، زیرا متغیرهای اجتماعی ، اقتصادی، تاریخی و طبیعی همه جا بسان هم ظاهر نمی شوند.


۴ - به جرات می توانم بگویم جامعه ایرانی که ساخته و پرداخته حاکمیت ایده ئولژیک شیعی گری است - پس از ۵۰۰ سال - در حال فروپاشی است، اما جامعه ایرانی فارغ از حاکمیت ایده ئولژیک در حال بالیدن بوده و جوانه های آن امید به آینده را افزایش می دهد. این جوانه ها باهمت زنان، جوانان و پیران برنا شکل گرفته اند. 


این تلاش ها که با وقایع بسیار غم انگیزی همراه می باشد، آرام آرام دارد به نهالی بالنده تبدیل می شود که برای همیشه فرهنگ ایده ئولژیک ۵۰۰ ساله شیعه گری را به فرهنگ عرفی ایرانی تبدیل کند.


علاوه بر آن یادمان باشد که امروز جوامع دربسته نیستند و جامعه ایران نیز فقط در درون مرزها نیست. ده در صد جامعه ایران در سطح جهان و بویژه کشورهای پیشرفته حضور دارند و هر روز بالنده تر می شوند.


توجه به این واقعیت ها نشان می دهد که آری :


جامعه ی ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است نه جامعه ایرانی که هر روز پویاتر در برابر این جمهوری فرو پاشانده ایستاده و می کوشد با بروز رسانی خود، توان او را برای ماندگاری به صفر نزدیک می کند.