کاظم کردوانی: تأملی بر شکافها و گسستها در ایرانِ امروز،
متن زیر فشرده سخنان ایشان است . در سخنان ایشان مطالبی در هر مورد آمده که در این متن نیست. پیشنهاد می شود با بیاد داشتن نکات زیر به سخنان ایشان توجه کنید.
https://t.me/gozaresh1395/2690
به گفته کردوانی «در هر جامعهای ما شاهد شکافها و گسستهای اجتماعی هستیم اما، آنچه وضعیتِ ایرانِ امروز را دراینخصوص با جامعههای بسیاری متمایز میکند در دو مشخصهی بسیار آشکار است::
یکی میزان یا عمق شکافهای موضوع بحث است
و دیگر همزمان شدن این شکافها و گسستها و گرهخوردن و درهمتندیدهشدن آنها در ایران امروز است. و همین امر یکی از علتهای اصلی بحرانی شدن اوضاع فعلی ایران است
براساس این بررسی کاظم کردوانی تلاش کرد نشان بدهد که بحران بزرگی که امروز جامعهی ایران را فراگرفته و از هر سو، هر روز به یکدلیل سربازمیکند و ایران را دچار تلاطمهای کوچک و بزرگِ پیشبینینشده میکند، بحرانی است ساختاری که کلِ حکومت و برنامهها و ساختارهای آن را به چالش میکشد و نه به این سادگی فرونشاندنی است و نه حکومت توان ازسرگذاردن آن را دارد
.
او در این گفتار به شانزده شکاف و گسستِ بزرگِ اجتماعی پرداخته خواهد شد
۱ - شکافهای طبقاتی و معیشتی
۲- شکاف های دینی و مذهبی
۳ - شکاف های جنسیتی زن - مرد است. موضوع سخن ما در این باره ، نگاهی است به تبلور و نتیجه های این شکاف در همه عرصه های اجتماعی ، حقوقی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی
۴ - شکاف چهارم، شکاف نسلی است . تفاوت نسلی به ده سال رسیده است، و هر نسل دهه ای درک و آگاهی متفاوتی را به نمایش گذاشته است .
۵- شکاف پنجم، شکاف هویتی است. اصطلاح « هویت » را با آگاهی به « خطیر بودن » کاربرد آن در علوم انسانی و اجتماعی به کار می برم. در بررسی این شکاف، به دو گانه اسلامی - ایرانی و کوشش حکومت در « هویت سازی » یک جانبه ی اسلامی سازی و قرار دادن آن در برابر « ایرانیت » و پی آمدهای این راهبرد در عرصه های مختلف حقوقی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی پرداخته خواهد شد.
۶ - شکاف ششم، شکافِ «هویتی/ قومی» است. چرایی سربرآوردنِ گرایشهای قومی (با عنوانِ گوناگونِ ملیگراییِ محلی، «ملیتها» و … ) و پیآمدهای آن و تدبیرها موضوع بحث ماست. رشد مسایل قومی و ناتوانی حکومت در ترویج مفهوم شهروندی و گسستی که در این عرصه نمایان شده است
۷ - شکاف هفتم، شکافهای فرهنگی / ارزشهای اجتماعی در جامعه ایران است. در بررسی ما دراینخصوص، هم به ناهمخوانیها میانِ معیارها و اصول فرهنگی/ ارزشی حکومت و گروههای بزرگ اجتماعی پرداخته خواهد شد و هم این موضوع را در بدنهی اجتماع ارزیابی میکنیم. گسست میان ارزشهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی جامعه و حکومت. شکافها و گسستهای ارزشیِ گوناگون جامعه با معیارهای ارزشیِ حکومتی. حتی درون خانوادههای حکومتیان و رفتارهای اجتماعی آن.
۸ - شکاف هشتم، گسست حکومت با مفهوم «مردم» است و پیآمدهای ناگواری که تا امروز بهبار آورده است.
۹ - شکاف نهم، گسست میان حکومت و نخبگان فکری و متخصصان جامعه.
۱۰ - شکاف دهم، شکاف میان مرکز و پیرامون یا میان مرکز و غیرمرکز است. یکی از نتیجههای آن: انتقال تدریجی فشار اجتماعی از مرکز به محیط است. یعنی از کلان شهرها به شهرها و شهرستانها.
۱۱ - شکاف یازدهم، گسست دشمنانه میان حکومت و اپوزیسیون است. درکِ قرون وسطایی حکومت از پدیدههای طبیعیِ جامعه چون «مخالف» و «اپوزیسیون» و درک نکردن اهمیت «اپوزیسیون» برای سلامت روان و گردش سالم جامعه. و کوششِ حکومت برای نابود کردن مرجعیت افراد و نهادها و گروههای مرجع در جامعه. مرجعیت افراد و نهادهای مختلف از آنها گرفته شده است.
۱۲ - شکاف دوازدهم، گسست ذهنیت جامعه با مفهومِ مقدس از حکومت، با اتوریتهی اعتقادی حکومت، با عنصرِ اعتماد به حکومت است که بهدنبال آن بحران ایمان و بحران اعتقاد و بحران امرِ قدسی و بحران اعتماد به حکومت را بهوجود آورده است.
۱۳ - شکاف سیزدهم، گسست میانِ گفتمان و واقعیت خودِ حکومت. یکنمونه: شکستِ حکومت در «ساختن» انسانِ «نمونه prototype» اسلامیِ خود. در سه نمونه ی حکومتِ با ایدئولوژیِ رسمیِ اعلام شده در تاریخِ معاصر جهان ما، یعنی اتحاد جماهیر شوروی و آلمان نازی و جمهوری اسلامی (بی آنکه بخواهم هیچیک از این حکومتها را شبیه دیگری بدانم، نه در جوهر و نه در ایدئولوژی)، دو نوع نخستین توانستند «انسان نمونه»ی خود را تربیت کنند، اما جمهوری اسلامی (جز در دو دوره ی کوتاه: یکی در میان بسیجیان در دوران جنگ و دیگری از میان توابان زندان در سالهای شصت) موفق نشده است انسان «نمونه ی اسلامی» خود را بسازد.
۱۴ - شکاف چهاردهم، گسست زبانی است. زبان رسمیِ حکومت زبانی است گناه بنیاد و آخرت اندیش. چنین زبانی، گذشته از فاقد بودن جنبه ی مدرن زندگی امروز انسانها، در جوهرِ خود دلمشغولی نهادین و اساسی اش آن جهانی است نه این جهانی که آدمیان در آن زندگی میکنند. انسانِ امروزین با دلمشغولی ها و خواسته ها و تمنیات این دنیایی نمیتواند با چنین زبانی کنار بیاید و از آنِ خود بداند.
۱۵ - شکاف پانزدهم، شکاف گفتمانی است. میان سنت و مدرنیته.
۱۶ - شکاف شانردهم، شکافهای چندگانه در مرکزهای تصمیمگیریها و سیاستگذاری حکومتی است که یکی از پیامدهای مهم آن نابودی بوروکراسی دولتی و تخریب اصل مدیریت است».
https://azadiandisheh.com/featured/1825
در سال ۱۳۹۴ این وبلاگ بخشی از این گسست ها را بنام « سیاست های ولایی جمعیت » منتشر کرد. اگر مایلید می توانید آن را دانلود و بخوانید:
ttp://www.mediafire.com/download/jenezqh8enro16r/%D8%B3%DB%8C%D8
%A7%D8%B3%D8%AA+%D9%87%D8%A7%DB%8C+%D9%88%D9%84%D8
%A7%DB%8C%DB%8C+%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA1j.docx