گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

گام های تاریخ

اجتماعی - تاریخی

داستان نظریه « ولایت مطلقه فقیه » ( ۱ )

شیخیه !

 

در دو نوشته پیشین مشخص شد بطور کلی - بی آن که وارد رده بندی های کوچکتر شویم - دو حزب واقعی در ایران وجود دارند؛ 


الف - حزب ولایت مطلقه فقیه  که بر اساس نظرات ولایت فقیه کارهاشان را تنظیم می کنند و رده های مختلفش هم از حقوق آزادی بیان، داشتن تجمعات و تشکیلات، وسایل رسمی ارتباط جمعی برخوردارند .


ب - حزب مستقل از ولایت مطلقه فقیه که از پایه چنین اندیشه ای را نپذیرفته و البته هیچکدام از جناح های آن حق هیچگونه تشکیلاتی را ندارند که هیچ، حزب ولایت مطلقه و نیز ولایت مطلقه خواستار مرگ آنان - فیزیکی و فکری -  با شعار « مرگ بر ضد ولایت فقیه » است. 


در این نوشتار به تاریخچه نظریه ولایت فقیه پرداخته تا واقعیت این نظریه روشن شود. 


گویا اولین کسی که این نظریه را مطرح کرد، آقای خمینی است اما واقعیت این است که نظری شبیه آن بسیار پیشتر در تاریخ فکری ما پیدا شده است. 

  • ولایت مطلقه فقیه » یعنی حرف فقهیی که در راس حکومت است بر فتوای تمام مجتهدین برتری دارد. نمونه این نوع تفکر را اولین بار در نظام فکری « شیخیه » می بینیم .

۱ - شیخیه : 

 

  • بنیانگزار این مکتب فکری، وابسته به کیش شیعه شیخ احمد احسایی ( ۱۲۴۲- ۱۱۶۷ ) است. شیخی ها، ادعای مجتهدان را بر این که آنان نایب عام امام غایب هستند، انکار کردند و در عوض به یک « شیعه کامل » باور داشتند که در هر عصری یکی از شیعیان کامل در پهنه ی زندگی . خود نمایی می کند » تشیع و مروطیت در ایران  ص ۸۹ . عبدالهادی حائری  انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۴

به تاریخش نگاه کنید این نظریه نزدیک به ۱۵۰ سال پیش مطرح شده است.


 

به دیگر سخن این مکتب خواستار آن است که به جای فتواهای متفاوت گوناگون، فقط یک مجتهد- شیعه کامل عصر - فتوا دهد و همه به فتواهای وی عمل کنند. 

 

می بینیم که چنین نظری دقیقن منطبق است با نظام امروزی حاکمیت ایران. وقتی رهبر - ولی مطلقه فقیه - فرمانی یا فتوایی در مورد مسایل حکومتی می دهد هیچ مجتهدی نمی تواند فتوایی بر خلاف آن بدهد و اگر چنین کند، خونش پای خودش است. سرنوشت شریعتمداری، قمی، منتظری و بعضی دیگر درس آموز بقیه شده است.


دیگر مجتهدان در برابر این تفکر چه کردند تا دکان فتواها بسته نشود؟ 


شایع شد که شیخ احمد به معاد جسمانی - مطابق با اعتقاد شیعیان - باور ندارد و او را تکفیر کردند. در نتیجه شیخ احمد و تفکر شیخیگری آرام آرام به گوشه ای رانده شد. 


 

۲ - مشیرالدوله !!

مشیرالدوله صدر اعظم  مظفرالین شاه است. شاید تعجب کنید که یک دولتمرد مانند مشیرالدوله حاکمیت ولایت فقیه را مطرح کند! 

این دومین فرمان مظفرالدین شاه برای مجلس است :

 

  • جناب اشرف صدر اعظم … بعد از انتخاب اعضا، مجلس و شرایط نظامنامه ی مجلس شورای اسلامی را موافق تصویب اعضا منتخبین به طوری که موجب اصلاح عموم مملکت و اجرای قوانین شرع مقدس مرتب نمایند » تاریخ بیداری ایرانیان - ناظم الاسلام کرمانی ج۱ - ص ۵۵۴

اما مشروطه خواهان این فرمان را نپذیرفتند:

 

  • چند نفر از معتبرین تجار و اهل سفارتخانه یعنی متحصنین … آمدند که با … صدر اعظم ( مشیرالدوله ) مذاکره کنند… در باب مجلس شورا مذاکره بود

صدر اعظم می گفت که : شورای اسلامی باید باشد 

آقا سید حسین بروجردی گفت : شورای ملی باید باشد

صدراعظم گفت : من شورای ملی نمی دهم

آقا سیدحسین گفت : ما به قوه ی ملت، شورای ملی را می گیریم »   

پس از مذاکرات نتیجه این شد که مجلس شورای ملی باشد »‌ همان جا ص ۵۶۱

 

چرا آن موقع مشروطه خواهان با مجلس شورای اسلامی موافقت نکردند؟ 

 

جوابش را آقای میرزا محمد صادق طباطبایی ( فرزند سید محمد طباطبایی یکی از دو رهبر روحانی مشروطه ) به  وزیر دربار مظفرالدین شاه می دهد : 

 

  • برای این که رعیت این لفظ را خواست - شورای ملی - که فردا اگر کسی را از اهل مجلس بخواهید نفی و تبعید کنید خواهید گفت این بی دین و خارج از اسلام است. به این بهانه اشخاصی که مخالف میل شما رفتار نموده اند باید خارج شوند. اما لفظ ملی این عیب را مانع خواهد شد… »‌   همان کتاب ص ۵۶۶

نقشه  آن موقع مشیرالدوله  و پاسخ روشنگرانه محمد صادق طباطبایی را امروز به روشنی به چشم می بینیم از طریق اعمال نفوذ قانونی بوسیله شورای نگهبان و یا آخرین گفته آقای خامنه ای که « آتش به اختیار » بر علیه هرکس که نظری مخالف ایشان - ولایت مطلقه فقیه - داشته باشد. 

 

۳ - پس از این رویدادها و گفته ها هست که در زمان محمدعلی شاه - مخالف سر سخت مشروطه - شیخ فضل اله نوری برای براندازی مشروطه در کنار محمد علی شاه قرار می گیرد و حکومت مشروعه را مطرح می کند تا بشود ولی مطلقه فقیه آن  اما بسیار دیر شده بود.


---------------------------------------------


تلگرام :     


https://t.me/gozaresh1395



نظرات 3 + ارسال نظر

سلام ، بهرصورت یک ماه مبارک رمضان ماهی که به ظاهر گرما وسوزان بود لیک در فصل بهار محسوب می شد و آغاز فصل تابستان مقارن شد با جشن عید فطر ، باید در این ماه توانسته باشیم زنگارها وغبارهای احتمالی موجود را پاک کرده باشیم که امید است صورت گرفته باشد. لیک برای من همواره یاد وخاطره شوریده عارف مسلک ، مرحوم همیشه زنده ، حسین پناهی موید نظر می باشد که این تغییر حال نباید تنها در طول یک ماه باشد بلکه باید در طول یک سال همواره مراقب باشیم ، اشاره او را بی ضرر ندیدم که ارسال کنم ، می فرماید


من روزه ام!!!!
تمام سال را روزه ام.
ولی بجای دهان و شکم ، اندیشه ام را روزه ام.
فکر من حق ندارد به کسی بی حرمتی کند.
فکر من حق ندارد به کسی ناسزا بگوید.
فکر من حق ندارد به مال کسی دست درازی کند.
فکر من حق ندارد با زندگی کسی بازی کند.
فکر من حق ندارد به کسی بهتان بزند.
فکر من حق ندارد به کسی جفا کند.

فکر من حق ندارد با دل کسی بازی کند.
فکر من حق ندارد به کسی دروغ بگوید.
فکر من حق ندارد به یتیمی بی تفاوت باشد.
فکر من حق ندارد زورگو باشد.
فکر من حق ندارد بینوایی را ببیند و بی تفاوت از کنارش عبور کند.
فکر من ..................
آری من روزه ام ،
نه روزه نخوردن غذا ،
بلکه روزه انسان بودن،
روزه مردانه زیستن،
روزه جاودانه شدن.
آری من تمام سال را روزه ام.
تمام ساعتها را روزه ام.
تمام دقائق را روزه ام.

عید فطر شما نیز مبارک


[گل]

سلام، باسپاس. این مطلب را برای دفتر ولایت فقیه بفرستید شاید کارساز شود.

.... پنج‌شنبه 1 تیر 1396 ساعت 15:39 http://....

میدونی که اندازه یه بچه سرت نمیشه فقط داری یه سری حرفهایی رو نشخوار میکنی که برات دیکته میکنن

سلام. خوشحالم که این دیکته ها انشا شده را می خوانی تا ببینی چه آشی برایمان - تو و من - پخته اند. با سپاس

سلام ....حیفم آمد گوشه هایی از خلقیات ایرانی جماعت را که خوانده ام یادی نکنم نوشته شده بود
.... خلقیات و رفتار انسان‌ها عمدتاً ناشی از ساختارهایی است که در آن زندگی می‌کنند و برای شناخت این ساختارها و درمان مسائل آن به اعتقاد جامعه‌شناسان، دانستن تاریخ واجب است و بدون آن سخت می‌توان وضع فعلی را درک کرد و برای آن چاره‌ای یافت. ایران کشوری کهن با تاریخی طولانی است و این تاریخ در فرهنگ، آداب و رفتار ایرانیان حضور دارد. به اعتقاد آقای سریع‌القلم، به عنوان یک ایرانی در حوزه‌هایی مانند عرفان، متون بسیار عمیقی داریم؛ در معماری و هنر در دنیا الگو بوده‌ایم و در ادبیات سوابق درخشانی داریم، اما در حکمرانی باید سکوت کنیم.
شاه عباس برای این که فرزندانش با سلاطین عثمانی علیه او ائتلاف نکنند، سه پسر خود را کور کرد. آغا محمدخان قاجار استخوان‌های لطفعلی‌خان زند را از کرمان به تهران آورد و هر روز به آن لگد می‌زد و می‌گفت، بدان که امروز چه کسی بر ایران حکم می‌راند. به او گفته بودند، ممکن است عموی شما ادعای سلطنت کند و بهتر است با او صحبت کنید و او عمویش را به دربار خواست و با او ناهار خورد و بعد از ناهار در سیاه‌چال دربار چشمان او را درآورد و او را به ساری فرستاد. تاریخ ایران جز دو دورۀ کوتاهی در عهد باستان، سرشار است از حذف و نخبه‌کشی. به اعتقاد نویسندۀ کتاب "فرهنگ سیاسی ایران"، موضوعاتی همچون تحمل، تحمل آراء و عقاید دیگران و احترام به دیدگاه دیگران مباحثی تازه در ایران است. "در تاریخ اگر ما با آراء کسی مخالف بودیم یا باید او ر ا حذف یا تبعید می‌کردیم، یا بی‌هویتش می‌کردیم و القاب روی او می‌گذاشتیم، تاریخ ما در این حوزه این گونه است و سابقۀ درخشانی [در این زمینه] نداریم."

روح حاکم بر فرضیۀ اصلی کتاب "فرهنگ سیاسی ایران" این است که با وجود تشکیل دولت به صورت مدرن پس از پایان دوران قاجاریه و رسیدن نسیم تحول و تجدد به ایران، مناسبات قبیله‌ای و عشیره‌ای بر روابط خصوصی و اجتماعی ایرانیان حاکم مانده‌است. البته در کتاب خلقیات ایرانی به نوشته جمالزاده خود داستان وشرح دیگری دارد که بهتر است خوانده شود. وسلام نامه تمام...

از حضور ونظر شما بی نهایت ممنونم....[گل]

سلام. ما دارای فرهنگ غارتی هستیم. اون حرف های عرفانی هم حاصل همین فرهنگ است در جهت عکس. با سپاس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.